حقایق هولناک از اسارت «نادیا مراد» برده جنسی داعش آخرین دختر نادیا مراد همراه با تصاویر

 

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت

دانلودفایل پاورپوینت

PowerPoint

پاورپوینت

حقایق هولناک از اسارت «نادیا مراد»

برده جنسی داعش

آخرین دختر

نادیا مراد

Nadia    Murad

My  story of Captivity  and My Fight Against the  ISIS

داستان  من از اسارت و نبرد با داعش

داستانی تلخ از زندگی یک دختر ربوده شده

همراه با متن سخنرانی نادیا هنگام دریافت جایزه صلح نوبل

تعداد اسلاید :34

در ادامه ترجمه متن سخنرانی نادیا مراد پس از دریافت جایزه صلح نوبل را می بینید.

«نام شان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند! دعوت نامه شان در دست چپ شان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند!

مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد، او را کشتند، خواهر کوچکم را همچون بره ای تازه نگه داشتند. او باکره بود! همچون مریم، کمی معصوم تر، کمی کوردتر، همچون آب زلال! خواهرم باید زن امیر الاکبر می شد!

خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود «خوایه وه ته ن» می خواندیم! خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم، گلها را گل می دادیم! خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای وطن جا گذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که نفت شود! خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است! خدا شاهد بود او از فرط عطش و بی آبی جان داد! خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمین حجر و آتش و ما زبان شان را نمی فهمیدیم، اما رفتارشان را! مردانی با ریش های بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت! نام شان عقرب، ملخ، سوسمار بود! لشکری از لجن و پشم و اعتقاد!

آن ها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آن ها من را غنیمت صدا می زدند! آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون می چکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی!

بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی… زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند! بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یک تقویم می شناختند: روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب!

بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از فاجعه ی سیاه – بعد از فاجعه ی سیاه! بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند، خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی!

بعد از آن زنان فقط یک آواز می خواندند: «ای مرگ کجایی؟ زندگی مرا کشت». بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکم شان مردگان هزار ساله! بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند!

آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را کشت و باز دعا می خواند تا دوباره زنده شوم!».



فروش فایل با سایت   لوکس فایل

 بکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا

  نوع فایل  PowerPoin    pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

تعداد      34 سلاید   وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در قالب  winzipقابل دانلود می باشد.

فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود

دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : PowerPoint (pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت دانلودفایل پاورپوینت PowerPoint پاورپوینت حقایق هولناک از اسارت «نادیا مراد» برده جنسی داعش آخرین دختر نادیا مراد Nadia Murad My story of Captivity and My Fight Against the ISIS داستان من از اسارت و نبرد با داعش داستانی تلخ از زندگی یک دختر ربوده شده همراه با متن سخنرانی نادیا هنگام دریافت جایزه صلح نوبل تعداد اسلاید :34 در ادامه ترجمه متن سخنرانی نادیا مراد پس از دریافت جایزه صلح نوبل را می بینید. «نام شان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند! دعوت نامه شان در دست چپ شان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند! مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد، او را کشتند، خواهر کوچکم را همچون بره ای تازه نگه داشتند. او باکره بود! همچون مریم، کمی معصوم تر، کمی کوردتر، همچون آب زلال! خواهرم باید زن امیر الاکبر می شد! خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود «خوایه وه ته ن» می خواندیم! خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم، گلها را گل می دادیم! خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای وطن جا گذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که نفت شود! خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است! خدا شاهد بود او از فرط عطش و بی آبی جان داد! خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمین حجر و آتش و ما زبان شان را نمی فهمیدیم، اما رفتارشان را! مردانی با ریش های بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت! نام شان عقرب، ملخ، سوسمار بود! لشکری از لجن و پشم و اعتقاد! آن ها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آن ها من را غنیمت صدا می زدند! آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون می چکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی! بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی… زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند! بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند، زنانی فقط یک تقویم می شناختند: روز اول تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب! بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد: قبل از فاجعه ی سیاه – بعد از فاجعه ی سیاه! بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند، خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی! بعد از آن زنان فقط یک آواز می خواندند: «ای مرگ کجایی؟ زندگی مرا کشت». بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکم شان مردگان هزار ساله! بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند! آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردی آمد، من را کشت و باز دعا می خواند تا دوباره زنده شوم!». فروش فایل با سایت لوکس فایل بکارگریی تم، افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار زیبا نوع فایل PowerPoin pptx قابل ویرایش و آماده پرینت می باشد

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانشجو آنلاین دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید