فهرست مطالب
درباره تولد و زندگی سنجرخان وزیری
اختلاف با آصف دیوان و پناهنده شدن به دیار کیلیایی
سنجرخان در کلیایی
سنجرخان و جنگ با انگلیسی ها
سنجرخان و جنگ جهانی اول
سنجر خان چگونه کشته شد؟
در باره روستاری نران
درباره تولد و زندگی سنجرخان وزیری
تاریخ تولد سنجرخان وزیری نرانی مشخص نیست. اما محل تولد او روستای نران
از توابع شهرستان سنندج بوده است. سنجرخان وزیری نرانی فرزند میرزا محمد
وزیری نرانی بود. میرزا محمد وزیری دو همسر داشت که سنجرخان و یدالله خان
از همسر دوم او به دنیا آمده بودند. مادر سنجر خان خواهر حاج علی خان آگاه
کلیایی بود که به امیر امجدخان کلیایی وابسته بود.
مادر سنجر خان شیعه و پدرش شافعی مذهب بود. اصل و نسب سنجر خان به خواجه
ابراهیم بزاز اصفهانی بر می گردد که در زمان شاه عباس صفوی، هه لوخان
اردلان او را که در اصل یهودی بود به عنوان مستوفی و وزیر مالیه خود از
اصفهان به دارالحکومه ی خود در حسن آباد آورد. خواجه ابراهیم مدتی بعد
اسلام آورد و به میرزا ابراهیم خان وزیری جدیدالاسلام مشهور شد و نسل های
بعدی او به نام «وزیری» در کار های حکومتی به کار گرفته شدند.
طایفه وزیری ها گسترش پیدا کردند و در شهر ها و روستا های کردستان
پراکنده شده و نبض کردستان را در دست گرفتند. بعد از انقراض خاندان اردلان
در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، وزیری ها در کردستان حرف اول را می زدند و
گاهی موجبات عزل و نصب حکومت ها را فراهم می کردند.
اختلاف با آصف دیوان و پناهنده شدن به دیار کیلیایی
میرزا تقی خان آصف دیوان و برادر او مشیر دیوان در واقع بزرگ خاندان
وزیری ها محسوب می شدند. میرزا تقی خان آصف دیوان پسر عموی پدر سنجرخان بود
و میرزا خلیل خان از سنجر خان و یدالله خان بزرگتر بود و قصد داشت پس از
فوت پدر زمام امور را در دست بگیرد و بر سایر برادران حکومت کند، اما سنجر
خان با این امر مخالف بود و نه تنها زیر بار سلطه برادر بزرگ نمی رفت بلکه
آصف دیوان را هم به عنوان بزرگ خاندان قبول نداشت و بار ها گفته بود: آصف
دیوان به جز شهرنشینی هیچ مزیتی بر سایرین ندارد که بخواهد بزرگ خاندان
باشد. این حرف ها و اعمال سنجرخان آصف دیوان را به شدت ترسانده بود و او را
تهدیدی علیه خود می دانست.
سنجرخان شجاع بود و سر نترسی داشت و این باعث وحشت دیگران شده بود و به
همین دلیل میرزا خلیل خان نسبت به او مشکوک شده بو و از او پرهیز می کرد و
با تظاهر به بی اعتنایی و ناچیز شمردن او می خواست بر او تسلط پیدا کند.
علت اصلی دوری میرزا خلیل خان از سنجر خان، در واقع مادر او بود که در
کلیایی اقوام صاحب نفوذی داشت و کسی جرات نمی کرد به واسطه همین به او تعرض
کند.
سنجر خان تازه ازوداج کرده بود و به واسطه زبان تیزی که داشت مورد غضب
آصف دیوان قرار گرفت و جانش در معرض خطر جدی قرار گرفت و ناچار شد در سن 25
سالگی به دیار کلیایی پناهنده شود.
تعداد 40 اسلاید
وفایل پاورپوینت در حالت به صورت فشرده در
قالب winzipقابل دانلود می باشد.
فایل پاورپوینت است با برنامه آفیس باز می شود
فهرست مطالب
درباره تولد و زندگی سنجرخان وزیری
اختلاف با آصف دیوان و پناهنده شدن به دیار کیلیایی
سنجرخان در کلیایی
سنجرخان و جنگ با انگلیسی ها
سنجرخان و جنگ جهانی اول
سنجر خان چگونه کشته شد؟
در باره روستاری نران
سنجرخان و جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول در سال 1293 شمسی شروع شد و روس ها از شمال به ایران حمله کردند هرج و مرج، کردستان را فراگرفت و قتل و غارت های شبانه وحشت زیادی را در جامعه ایجاد کرد. در این موقع سردار محی رشتی حاکم سنندج بود و رضا خان (رضا شاه) سردار لشکر او بود. در این آشوب و بلوا به طویله دارالحکومه یورش برده شد و اسب سردار محی رشتی به سرقت رفت و به قزاق های دولتی هم حمله شد.
در شهر شایعه شد که این سرقت ها و حمله ها توسط ایادی سنجر خان و به امر آصف دیوان صورت گرفته و سنجرخان به آصف دیوان وابستگی دارد؛ به همین دلیل به میاوروران حمله شد و فرمانده این حمله رضاخان بود.
این خبر به سنجرخان رسید و او در تنگه ای که اینک به تنگه سنجرخان معروف است با لشکر رضاخان جنگید و آن ها را شکست داد و این پیروزی باعث شهرت بیشتر سنجرخان شد و نام او را بیشتر از قبل بر سر زبان ها انداخت.
بعد از این جنگ لشکر روس نیز به سرکردگی «کلنل مامانوف» به سنندج رسید و سردار محی فراری شد.
طی تقاضای مردم سنجرخان و جمع دیگری از خوانین و همچنین آخرین فرد از خاندان اردلان یعنی، عباس خان سردار رشید که در روانسر بود با روس ها درگیر شدند و روس ها را تا قروه راندند.
از سوی دیگر لشکر آلمان و عثمانی که متحد هم بودند علیه روس ها وارد سنندج شدند و طی حمله ای دیگر که روس ها به سنندج حمله کردند و سنجرخان به دلیل تعلل عباس خان سردار رشید و دیر رسیدن نیرو های آلمانی و عثمانی، همه آن ها را از شهر بیرون کرد و نیرو های روس را تار و مار کرد و به خاطر این دلاوری ها از طرف دولت عثمانی به او لقب «سردار اکرم» اعطا شد. این لقب موقعیت سنجر خان را از دید مردم از روی زمین به اوج آسمان ها رساند و به او قداستی معنوی بخشید.
روسیه که تمامی شکست های خود را از سنجر خان می دیدند به محاصره روستای میاوروران و قلعه سنجرخان روی آوردند.
او از دارالحکومه تقاضای کمک کرد و شیخ مردوخ برای کمک به سنجرخان به هرکسی مراجعه کرد جواب سربالا شنید و خود به ناچار با 30 سوار راهی میاوروران شد، ولی قبل از رسیدن او سنجرخان محاصره را شکسته بود و آن ها را وادار به عقب نشینی کرده بود. در این محاصر سنجرخان زخمی شد.
سنجرخان وزیری چطور کشته شد؟
بعد از سردار محی رشتی، در سال 1297 هجری شمسی علی محمد خان شریف الدوله بنی آدم که از اهالی خراسان بود حاکم سنندج شد. او مردی قسی القلب بود و با مکر و نیرنگ خیلی از خوانین منطقه را از میان برداشت.
شریف الدوله با مکر و نیرنگ از در آشتی با قبایل مندمی و گلباغی در آمد و سنجرخان که مورد احترام و اعتماد گلباغی ها و مندمی ها بود را به عنوان وجه الضمان، به همکاری دعوت کرد. سنجرخان که از قتل و کشت و کشتار در منطقه بیزار بود و می دانست اگر شریف الدوله به این قبایل حمله کند به زن و بچه و پیر و جوان آن ها رحم نخواهد کرد قول همکاری داد و با تنی چند راهی منطقه شدند و به طرف آن ها حرکت کردند درجریان این به اصطلاح مذاکره شریف الدوله به این قبایل حمله می کند و به آن ها شبیخون می زند سنجر خان اعتراض کرده و آنهار را ترک می کند و می گوید: من در چنین جنایتی شرکت نخواهم کرد.
شریف الدوله از این جور حرکات سنجرخان به شدت عصبانی شد و کینه 10 برابر از او به دل گرفت؛ شریف الدوله و آصف دیوان این کار ها را بهانه کردند و نقشه قتل سنجرخان را کشیدند و سرانجام خلیل خان به آصف دیوان می گوید که در قبال اختیاراتی که شریف الدوله در اختیارم قرار بدهد حاضرم برادرم سنجرخان را از میان بردارم.
سرانجام در محرم سال 1337 هجری قمری (برخی سال های 1338 و 1339 را هم عنوان می کنند) خلیل خان طی یک توطئه سنجرخان را به عمارت خود دعوت می نماید و او را به قتل می رساند.