زندگی نامه عبدالغفار وارستگان و شعرشینی سر گلکو مرثیه وارستگان در رثای همسرش متن فارسی وکوردی نسخه

👈 پارت یکم:

 

بنده عبدالغفار فرزند مرحوم عبدالقادر به سال 1308خورشیدی در شهر سنندج به دنیا آمدم. در 8 سالگی از دامان محبت مادر محروم شدم. یکی دو سال را در مکتب بودم وقرآن را ختم نمودم و کتابهای گلستان و بوستان وسایر درسهای ابتدایی را خواندم در سال1317 مرا به دبستان پهلوی در محله آغەزمان فرستادند و امتحانی از من گرفتند ومرا در کلاس دوم جای دادند در سال 1318 پدرم را از دست دادم و دیگر سرپرستی نداشتم و برای مخارج زندگی مجبور بودم، تابستانها به شاگردی و کارگری بپردازم و مبلغی را برای مخارج مدرسه پس انداز کنم . دوران سختی بود و به هر وضعی بود، درسال1322 موفق به دریافت گواهی نامه ششم ابتدایی شدم. این گواهی در آن زمان ارزش بسیاری داشت. ولی به علت کمی سن نمی توانستند در جایی استخدام شوم و تا سال 1328 مجبور شدم به کارگری و دست فروشی بپردازم. در همان سال از اداره فرهنگ درخواست استخدام کردم، بنده را به عنوان معلم برای منطقه #مریوان استخدام کردند. به روستای پیرخضران کوماسی که حدود سی چهل خانوار داشت رفتم و یک سال آنجا ماندم بعد بر اثر اختلاف با نماینده فرهنگ مریوان با تقاضای شخصی به شهرستان #پاوه رفتم از سال 1329 تا سال1340 درمنطقه اورامانات بودم در خلال این مدت مناظر دلفریب و بسیار زیبا و با صفای منطقه مرا  تشویق به مطالعه دیوان مولوی کرد و میرزا عبدالقادر پاوەای وسایر شاعران کُرد می کرد. سرودن شعر را از همان سالها آغاز نمودم. هیچ کس مرا در این راه کمک و یاری نکرده؛ سختی روزگار و ناملایمات زندگی مرا مانند میوه نارسی که جلو آفتاب می رسد. روح خامم را در برابر مشکلات و ناملایمات پخته کرد و طبع شعر پیدا کردم. برخی اشعارم را با پست برای رادیو سنندج می فرستادم که در برنامه های محلی خوانده می شد.

فرستادن شعر برای رادیو سنندج چند سال ادامه پیدا کرد. همین کار باعث شد اداره رادیو از آموزش وپرورش بخواهد مرا به سنندج منتقل کنند وضمن آموزگاری با رادیو هم همکاری کنم.

سال 1340 برای چند ماهی بنده را به کامیاران منتقل نمودند وسپس به سنندج امدم و در سال 1341 به رادیو رفتم و باهام مصاحبه نمودند. در آن زمان چراغهای راهنمایی و رانندگی را برای نخستین بار دور میدان مرکزی شهر نصب کرده بودند و به من گفتند فی البداهه خطاب به رانندگان در قالب یک بیت شعر سفارش کنید که هنگام رانندگی به چراغ راهنما توجه داشته باشند.

 بنده گفتم:

" ئەی برای راننده وەختێ دیت روشن بو چرای قرمز

پات له گاز هەڵگره و بینه بان تورمز "

 

دانلودفایل پاورپوینت

PowerPoint

زندگی نامه عبدالغفار وارستگان و شعرشینی سر گلکو

مرثیه وارستگان در رثای همسرش

متن فارسی  وکوردی

نسخه قابل ویرایش

آذر ماه 1402  

    تعداد صفحات :128

دانلودفایل پاورپوینت PowerPoint زندگی نامه عبدالغفار وارستگان و شعرشینی سر گلکو مرثیه وارستگان در رثای همسرش متن فارسی وکوردی نسخه قابل ویرایش آذر ماه 1402 تعداد صفحات :128

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانشجو آنلاین دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید